💢خاطراتی از شهید دکتر بهشتی و امام موسی صدر از زبان دکتر محمدرضا بهشتی:
– در سفری پر خاطره از آلمان همراه مرحوم شهید آیتالله بهشتی با اتومبیل به لبنان سفر کردیم. وقتی از مرز شمال لبنان وارد کشور شدیم، در اولین محلی که توقف کردیم و مرحوم شهید بهشتی با لباس روحانی از اتومبیل پیاده شدند، بلافاصله [از سوی مردم] آن محل با این سؤال از روی علاقه روبهرو شدیم که شما میهمان آقای صدر هستید؟
این در حالی بود که آن ایام، سالهای نخست حرکت و محبوبیت ایشان در لبنان بود و این ماجرا هم در شمال لبنان اتفاق افتاد که غالب جمعیت آن از برادران اهل سنت بودند.
– در بیروت با مرحوم شهید بهشتی به بانک یا شاید یکی از ادارات دولتی مراجعه کردیم. خانم کارمندی که پشت گیشه ایستاده بود و پاسخگوی ارباب رجوع بود و به لحاظ ظاهر و پوشش هیچ نشانهای از پایبندی خاصی به مذهب نداشت، با دیدن مرحوم شهید بهشتی در کسوت روحانیت با احساس پر شوری گفت: «من هم شیعه هستم»! این برخورد از آن جهت مهم بود که در آن ایام شیعه بهرغم جمعیتش محرومترین بخش جامعة لبنان بهشمار میرفت و انتساب به آن چندان مایة تشخیص اجتماعی نبود.
در این جا هم به خوبی آثار تلاش پر زحمت امام موسی صدر برای ایجاد اعتماد به نفس در شیعة لبنان و مقبولیت و وجاهتی که نوع برخورد روشناندیشانه و منصفانة ایشان توانسته بود در جامعة لبنان نسبت به شیعه ایجاد کند، آشکار بود.
♦متن کامل در لینک زیر:
http://www.beheshti.org/?p=1378♦
#امام_موسی_صدر
- ۹۵/۰۵/۰۳